خوش اومدی به این دنیا عزیزم
سلام قربونت برم . . بلاخره تو تاریخ 24 تیر 1391 شما قدم رنجه فرمودیدو پای مبارکتونو به دنیا گذاشتید
عزیزم.........
بزار از اولش شروع کنم ... میدونی که به خاطر عمل لیزیک چشمم نمیتونستم زایمان طبیعی کنم....واسه
همین کلی دنبال یه دکتر خوب که کار سزارینش خوب باشه و همه ازش راضی باشن گشتم... بلاخره
تونستم با کمک دوستان نینی سایتی دکتر معینی رو پیدا کنم.... وقتی خرمشهر بودیم (اول تیر) از مطب
ایشون وقت گرفتم..... خیلی نگران بودم که شاید تو این هفته های بالای بارداری منو قبول نکنه... ولی خدا
رو شکر بهم وقت داد.... دیگه 8 تیر با بابا عباس و مامان جون راه افتادیم به سمت تهران.... شب خرم آباد
خوابیدیم که خیلی هتل با صفایی هم بود(البته مامان جون تا صبح خوابش نبرده بود از شدت سرما) ....
خلاصه با هر سختی بود خودمونو رسوندیم تهران....(عزیزم الان خاله مهسا اومده مهمونی خونمون
باقی مطالبو بعدا میام مفصل برات مینویسم)
خیلییییییییییییییییییییییی دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارمممممممممممممممممم عشقمی