سونوگرافی

سلام قند نبات مامانی خوبی؟؟؟؟؟؟؟

ببخشید یکم دیر اومدم..... میدونی چیه؟؟آخه خیلی حالم ناخوش بود عزیزم..........  تهوع زیاد دارم ولی اشکال نداره

قربونت برم حدودا 1 ماهو نیم پیش رفتم اولین سونو که هنوز قلب کوچولوت تشکیل نشده بود...فقط دکتر

گفت که تو هفته 6 هستم.... خیلی کوچولو بودی مامانییییییییییی

بعدشم که حالت تهوعا شروع شد و امون مامانتو برید...... به بوی خونمون خیلی حساس شدم عزیزم

دست خودم نیست.............. بعدش با بابایی رفتیم تهران (برای تاسوعا و عاشورا)که بابایی یه هفته

بعدش برگشت ولی من موندم... تهران حالم خیلی بهتر بود.....1ماهی تهران بودم که مامان جون یه دفه

حالش بد شد.... بردیمش بیمارستان که فهمیدیم سنگ صفرا داشته..... بیچاره مامان جون خیلی درد

کشید ولی تحمل کرد آخه مامان جونت خیلی خیلی قویه.....بعدشم که بابایی دلش واسه منو تو تنگ

شدو ما برگشتیم خونه خودمون....

کل ماجرای این چند وقت رو واست گفتم جیگر طلای مامان....

عزیزم دوست دارم زودتر این 3ماهه اول تموم شه که هم من حالم بهتر بشه هم اینکه بفهمم تو دخملی

یا پسملی

راستی یادم رفت بگم که تهران که بودم سونو رفتم و فهمیدم قلب کوچولوت داره تند تند میزنه... خیلی ا

ون لحظه خوشحال بودم .... هم من هم مامان جون اون لحظه چشمامون پر از اشک شده بود

خدایا شکرت به خاطر تموم نعمت هایی که به ما دادی